اسلام
آن قدرى که به قلب اعتنا دارد، به زبان اعتنا ندارد، مرکز، قلب است، مرکز، لُبّ انسانى
است. اگر خداى نخواسته شما حرفهایى که مىزنید همهاش اسلامى باشد لکن از یک قلب اسلامى
بیرون نیاید، این شایستگى براى سخنگویى در اسلام ندارد، ولو خیلى هم خوب صحبت کند.
و اگر از قلب اسلامى بیرون بیاید، یعنى قلبى که اعتقاد دارد به مبانى اسلام، ایمان
آورده است به اینکه اسلام همه چیز (ص:
520) است و مکتب اسلام، مکتبى است که تنها این مکتب و مکتبهاى الهى- که آنها هم همه
اسلاماند- این مکتب است که مىتواند انسان را به همه ابعادى که دارد تربیت کند و نظام
را به همه ابعاد برقرار کند و انسانها را برساند به آنجایى که مقام انسانیت است. با
همچو اعتقادى، با همچو ایمانى، اگر چنانچه خطیب خطبه بخواند و ملا موعظه بکند و روحانى
عمل بکند، اگر از روى یک همچو قلبى بیرون بیاید، روحانى، روحانى است، خطیب هم خطیب
اسلامى است و اهل منبر هم سخنگوى اسلام هستند، روحانیون هم باز سخنگوى اسلام ..